کلینیک اختلالات رفتاری و هیجانی
مرکز جامع اعصاب و روان آتیه
مرکز جامع اعصاب و روان آتیه
امروزه، والدین علاوه بر سلامت جسم به سلامت روان و همچنین نحوه رفتار و سلوک فرزندان خود بسیار اهمیت می دهند. همانطور که می دانید کودکان در طول دوره رشد خود ممکن است به طور خواسته یا ناخواسته دچار اختلالات رفتاری هیجانی شوند و این والدین هستند که باید در حل این مشکلات بکوشند؛ بنابراین از همان ابتدای تولد کودک و در طی مراحل رشد، والدین با سوالات و مسائلی مواجه می شوند و به دنبال راهنمایی های تخصصی و اطلاعات به روز برای پاسخ به سوالات خود هستند.
مدیران این کلینیک پس از ارزیابی تکمیلی بر مبنای مشکل کودک و سن او روان درمانگر یا بازی درمانگرانی را برای کودکان برمی گزینند. والدین می توانند با مراجعه به کلینیک اختلالات رفتاری و هیجانی هرگونه سوال یا مشکل مرتبط با رشد جسمانی (زمان راه افتادن، حرف زدن) و مهارت های تحولی و نیز هر گونه چالشی در رابطه با اختلالات رفتاری هیجانی کودکان مانند پرخاشگری، لکنت زبان، شب ادراری، اضطراب، ناخن جویدن، خجالتی بودن … و یا حتی ارتقاء عملکرد و مهارت های فرزندشان و همچنین سوالهایی در مورد بهترین و جدیدترین روش های فرزند پروری و تربیت کودک و حل مشکلات زوجین که بر رفتار و عملکرد کودک تاثیر میگذارد را در جلسه ارزیابی با متخصصین مطرح نمایند.
ادامه مطلب
در کلینیک اختلالات رفتاری و هیجانی با توجه به ارزیابی همه جانبه کودک و خانواده او، نه تنها مشکلات کودک بلکه شرایط زمینه ساز اعم از شیوه فرزند پروری ، نحوه تعامل همسران باهم ، مسائل هم شیرها و مشکلات فردی هر یک از والدین تشخیص داده شده و به درمانگران متبحر در این کلینیک ارجاع داده می شوند. بنابراین کودک در کلینیک اختلالات رفتاری و هیجانی در یک درمان سیستمی قرار می گیرد که بهترین و با دوام ترین نتیجه را در پی خواهد داشت.
بدین منظور، کلینیک اختلالات رفتاری و هیجانی آتیه در پاسخ به این نیاز تشکیل شده است که با ارائه خدمات ارزیابی و درمان،تخصصی ترین خدمات را در مسیر دشوار فرزندپروری در اختیار خانواده ها قرار دهد. روندی که والدین پس از حضور در کلینیک آتیه طی می کنند بدین شکل است که در ابتدا کودکان و والدینشان به کمیسیون تشخیص مراجعه می کنند و پس از ارزیابی دقیق با استفاده از ابزارهای مصاحبه و آزمون های روانشناختی توسط روانپزشک و روان شناسان مربوطه بنا به نوع مشکلی که دارند به کلینیک اختلالات رفتاری و هیجانی ارجاع داده می شوند.
کلینیک اختلالات رفتاری و هیجانی آتیه درخشان ذهن با رویکرد چند جانبه (در نظر گرفتن ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی) به ارزیابی فرد می پردازد. سپس بر اساس نیاز فرد، به ارائه خدمات زیر می پردازد:
• روان درمانی کودک (انفرادی و گروهی)
• بازی درمانی (انفرادی و گروهی)
• آموزش والدین:
1- انفرادی:
a. آموزش رابطه والد – کودک
b. متمرکز بر فرزند پروری
c. متمرکز بر تعاملات زوجی
d. متمرکز بر تربیت جنسی
e. متمرکز بر تولد فرزند دوم ، سوم و …
ادامه مطلب
۲- گروهی :
a. آموزش رابطه والد – کودک
b. متمرکز بر فرزند پروری
c. متمرکز بر تعاملات زوجی
d. متمرکز بر تربیت جنسی
e. متمرکز بر تولد فرزند دوم ، سوم و …
• مداخلات مبتنی بر خانواده (مشکلات مرتبط با والدین شامل اختلافات زوجین، جدایی والدین، طلاق، سوگ، تربیت جنسی و …)
• کار درمانی و رفلکسولوژی
• دارو درمانی
• درمان های تکنولوژیک ( نورواتنشن، نوروفیدبک و نوروتراپی) برای نشانه های زود هنگام اختلال بیش فعالی- نقص توجه، اختلالات یادگیری، ارتقای عملکردهای شناختی، ارتقای کارکردهای اجرایی، مشکلات شناختی و …
• بازتوانی شناختی (CRT) با استفاده از برنامه های Brain Builder ، Brain Challenge ، Smart ، ریهاکام، و …
• خدمات آنلاین
جهت بررسی مسائل و مشکلات افراد از دیدگاه پزشکی و روانشناختی، حداقل یک روانپزشک و یک روانشناس در کمیسیون تشخیص آتیه حضور می یابند. گاهی در کنار دو متخصص حاضر، یک یا دو روانشناس یا روانپزشک دیگر نیز ممکن است جهت بررسی عمیق تر مشکل حضور داشته باشند. بنابراین کمیسیون های تشخیص کلینیک آتیه حداقل با ۲ نفر و حداکثر با ۴ نفر تشکیل می گردند.
تغییراتی که در چندماه اخیر به صورت ناگهانی برای سبک زندگی همه ما به وجود آمده است، باعث شده بسیاری از مسائلی که به صورت روتین و قانونمند به کودک ما حس امنیت می دادند، تغییر کنند و همین برای کودک ما اضطراب و ترس از پیشامدهای پیش بینی نشده به همراه می آورد. متوجه باشیم که بسیاری از بدرفتاریهای کودک ریشه در اضطراب و ترس او دارد و با بینش به این امر سعی کنیم تا میزان اضطراب او را تعدیل کنیم:
توجه به مسائل فرزندپروری و مطالعه در مورد چگونگی دنیای کودکان از بدو تولد کودکتان اهمیت دارد. اینکه متوجه باشیم چه مقدار از نگرانی ها و رفتارهای ما با کودکمان به جا و مناسب و چه مقدار از آن مخرب و نابه جا می تواند باشد. اما یادمان باشد سمت دیگر این توجه بهینه، ممکن است نوعی وسواس بیش از حد در رفتار با کودک باشد که با چک کردن دائمی سبک فرزندپروری خودمان، ناخواسته باعث آسیب به رشد صحیح او شویم. پس از افراط نیز پرهیز کنید.
مهمترین چیزی که در سنین زیر سه سال میتواند به شما کمک کند آگاهی و مطالعه در مورد مراحل طبیعی رشد کودک است تا برخی نگرانی هایتان در مورد کودکتان را کاهش دهد. بهتر است بازی هایی که در این سنین انجام می دهید بیشتر بازی های حسی-حرکتی و با تمرکز بر تقویت حواس پنجگانه کودکتان باشد. بازی هایی مثل پرتاب توپ برای هماهنگی دست و چشم، استفاده از ابزارهای شناخت و تجربه لمسی رنگ ها، و بازی هایی که باعث تقویت رابطه کودک و مادر از طریق لمس می شوند (مانند انواع ماساژها).
به یاد داشته باشید اولین چیزی که باعث می شود کودک ما رغبت به اجرای قانون پیدا کند، این است که قانون برای تمام اعضای خانواده وجود داشته باشد و کودک، والدینش را به عنوان الگویی که به قوانین عمل می کنند، ببیند. نبود تعاریف مشخص برای نقش هرفرد در منزل، این احساس را در کودک شما به وجود می آورد که قوانین ظالمانه هستند و فقط برای تنبیه او در نظر گرفته شده اند. در تعریف قوانین، بایدها و نباید ها در هر مسئله را کاملا شفاف و مشخص بیان کنید و پیش از اجرای آن، تمام اعضای خانواده را در مرحله¬ی صحبت و قانون¬گذاری دخیل کنید. شرکت دادن کودکان در فرآیند تعریف قوانین منزل، احساس کارآمدی را در آنها افزایش خواهد داد. به جای درگیری کلامی یا محروم کردن کودک از چیزهایی که برایش لذتبخش است (که این کار جز ایحاد خشم بیشتر نتیجه ای نخواهد داشت)، از قبل با کودکان در مورد پیامدهایی که رعایت نکردن قانون در پی خواهد داشت صحبت کنید و این پیامدها را برای تمام اعضای خانواده اجرا کنید. بنابراین اگر والدین هم قوانین خانه را رعایت نکنند، لاجرم مجبور به اجرای پیامد تعیین شده خواهند بود.
کودک برنده می شود. هیچ استدلالی قوی تر از 《همه بچه های دیگر》این کار را انجام می دهند، نیست و اگر ما همچنان برنامه را تحریم کنیم، کودک به طریق دیگری انتقام می گیرد. پس راه حل چیست؟ قبل از همه چیز، نمی توانیم از کودکانمان نه در مقابل تلویزیون و نه در مقابل هر چیز دیگری که در معرض آن قرار می گیرند؛ محافظت کنیم. اما می توانیم به کودک کمک کنیم در برابر تمایلات بد و قضاوت ضعیف مقاومت نشان دهد. این کار را قطعا نمی توان با موعظه و نصیحت انجام داد! در فرهنگ امروز، حرف بیشتر به عنوان اسلحه به کار می رود تا ابزاری برای ارتباط. به محض اینکه سخنرانی برای کودک را شروع کنید، او نمی شنود. ولی بحثی که در آن والد سوال می پرسد و سپس گوش می کند، می تواند کاملا مفید باشد. والدین می توانند برنامه را با کودکان ببینند و سپس برداشت خود را در فضای بازی مانند، با یکدیگر در میان بگذارند. 《نظرت در این مورد چیست؟ فکر میکنی دیگران چه احساسی داشتند یا شخصیت اول فیلم چه کارهای دیگری می توانست انجام دهد؟》بدین ترتیب والدین می توانند به کودک کمک کنند خودش فکر کند و نگاهی انتقادی در برابر برنامه های تلویزیون پیدا کند. اگر والدین گوش کنند، کودک توانایی اش را در ارائه نظر کشف می کند.
اگر آنها متوجه نگرانی ما شوند، اوضاع بدتر میشود و آنها از آن ابزاری می سازند برای جلب توجه، تشدید نبرد قدرت یا گرفتن انتقام. نگرانی ما در مورد اتفاقات ناگوار احتمالی، از آنها جلوگیری نمیکند. ما فقط وقتی حادثه ای اتفاق بیفتد می توانیم برای آن کاری انجام دهیم. بهترین روش آن است که به کودکانمان اطمینان داشته باشیم و آرامش خود را حفظ کنیم، تا در مواقع لزوم، آماده مقابله با اتفاقات ناگوار باشیم. بیشتر نگرانی والدین در این احساس ریشه دارد که واقعا نمیدانند چه کار کنند. در حالی که ضرورتی ندارد که با هر مشکل کوچکی که رخ میدهد، برخورد کنند. بسیاری از مشکلات در صورتی که والدین سخت نگیرندبه این دلیل ساده که کودکان فقط برای نگران کردن والدین بسیاری از مشکلات را به وجود می آورندناپدید خواهند شد. تلاش برای بدون مشکل زندگی کردن بیهوده است و شما قطعا موفق نخواهید شد!
بنابراین، عمل والدین رقابت میان کودکان را تشدید می کند. چون یکی را به جان دیگری می اندازند. در نتیجه هر کودک را برمی انگیزانند تا به جای مشارکت به دنبال رضایت ناشی از تایید والدین باشد. به جای این کار بهتر است با همه کودکان به عنوان یک گروه رفتار کنید. با مساوی کردن شرایط برای همه، می توانید بر رقابت شدید موجود و آثار مخرب آن غلبه کنید. آنها را مانند یک گروه ببینید و همه را مسئول کاری که انجام داده اند، بکنید. تعیین فرد گناهکار در دعوا کار دشواری است. مشکل به وجود آمده نتیجه بدرفتاری یک کودک نیست، همه بچه ها به طور مساوی در اغتشاشی که پیامد تلاش مشترک آنهاست، سهیمند.
داشتن ثبات در واقع بخشی از نظم است و به شکل گیری مرزها و محدودیت هایی که به کودک احساس امنیت می دهند، کمک می کند. اگر روش های تربیتی کودک را تصادفی به کار بگیرید، نمی توانید انتظار داشته باشید که ثمربخش باشد. این کار فقط باعث سردرگمی کودک می شود. اگر روی حرف خود بایستید و در برنامه آموزشی تان ثابت قدم باشید، کودک احساس امنیت خواهد کرد. او احترام به نظم را می آموزد و دقیقا می داند که در کجا قرار دارد.
این کار معمولا موجب تحریک نبرد قدرت می شود. والد نمی تواند تشخیص دهد که چنین تلاشی به ایجاد رابطه بالادست_زیر دست می انجامد. برتری بزرگسال دیگر پذیرفته نمیشود. بنابراین، کودک مصمم میشود تا برای فرار از سیطره والد، نافرمانی کند. کودکی که احساس می کند خواسته ای به او تحمیل میشود یا مرئوس واقع شده با نافرمانی تلافی میکند. اگر ما به شیوه ای غیرآمرانه درخواست هایی معقول و ضروری داشته باشیم، می توانیم از این تعارض ها اجتناب کنیم. ما هرگز نباید از کودک بخواهیم کاری را انجام دهد که دوست نداریم از خودمان همان درخواست بشود. وقتی می خواهیم درخواستی از کودک بکنیم، باید حواسمان به موقعیت و توانایی اش باشد. وقتی دفعات درخواست را کم کنیم و بیشتر روی کمک کودک حساب کنیم، تا خدمت یا اطاعت او، ارتباط دوستانه و رضایت بخش را گسترش خواهیم داد.
در این مواقع می توانید به فرزندتان این جملات را بگویید: “آیا فکر می کنی وقتی دانش آموزی از معلم خود متنفر باشد، معلم خوشحال خواهد بود؟” یا ” اگر تو معلم بودی و یکی از دانش آموزانت از تو متنفر بود، چه کار می کردی؟” و بعد در ادامه می توانید بگویید “معلم تو ممکن است همان طور که تو میگویی بدجنس باشد، من نمی دانم. متاسفانه، هیچ کس نمی تواند همه چیزهای خوب را با هم داشته باشد. ما باید از آنچه داریم بهترین استفاده را ببریم. من مطمئنم تو با شرایط موجود راحت نیستی. پس بیا ببینیم برای اینکه راحت تر باشی چه کاری می توانی انجام دهی.”
بهتر است ارزیابی کودکتان را مورد چالش قرار ندهید، چون حس خصومت او را افزایش میدهد و موجب می شود که بخواهد از نگرش خود مبنی بر بدجنس بودن معلمش دفاع کند. جانبداری شما از معلم موجب افزایش خصومت فرزندتان می شود و از سوی دیگر، جانبداری چشم بسته از فرزندتان به معنی آن است که از رفتار بد او در مدرسه حمایت کرده اید. در عوض به ناراحتی او اشاره کنید. پذیرش احساس داشته باشید و درباره مشکل کودک صحبت کنید. این گونه به کودکتان کمک کرده اید تا راههای مشارکت بیشتری برای تسکین ناراحتی خودش پیدا کند.
*کودک نیازی ندارد در برابر محیطش حمایت شود، همچنین نیازی ندارد که محیط را برای او از نو تغییر دهیم. چیزی که او نیاز دارد راهنمایی در پاسخ هایش به محیط است.