آیا بیشفعالی در همان کودکی پایان مییابد؟!

اختلال بیش فعالی چیست؟
اختلال نقص توجه و بیش فعالی الگویی از مشکلات است که در کودکی ایجاد می شوند. والدین و معلّم ها متوجه می شوند که کودک:
- بیش از حد معمول فعالیت و تحرک دارد.
- دائم حواسش پرت می شود.
- نمیتواند حتی برای مدت کوتاهی مشغول یک کار ثابت باشد.
- تکانشی است یعنی بدون فکر و ناگهانی دست به کاری می زند.
- تمرکز کردن برایش خیلی سخت و دشوار است.
بسیاری از ما حداقل برخی از علائم بالا را در خود داریم ولی دچار اختلال نقص توجه و بیش فعالی نیستیم. زمانی می توان گفت فردی به ADHD مبتلاست که علائم بالا ارتباطش با سایر افراد یا وضعیت شغلی یا تحصیلی اش را دچار مشکل کند.
آیا اختلال بیش فعالی در بزرگسالی وجود دارد؟
اختلال بیشفعالی/نقص توجه در بزرگسالان بسیار شایعتر از آن چیزی است که تصور میکنید.
در دنیای امروز تقریباً هیچکس نیست که اسمی از بیشفعالی نشنیده باشد. البته گاهی هم به اشتباه آن را پیشفعالی مینامند. اختلال بیشفعالی/نقص توجه یک بیماری شناخته شده است که با مشکلات عمده در کنترل تکانهها، فعالیتهای بیش از اندازه و کاهش تمرکز در بلندمدت مشخص میشود. با اینکه بیشتر ما اختلال بیشفعالی را با دوران کودکی تداعی میکنیم، اما روانشناسان تأکید دارند که در بیشتر موارد این اختلال پایان نمییابد و تا دوران بزرگسالی همراه شخص میماند. به طور دقیقتر گفته میشود در حدود ۶۰ درصد از کودکانی که بیشفعال هستند، در بزرگسالی هم با نشانههای آن دست و پنجه نرم خواهند کرد. متأسفانه از آنجا که بسیاری از مردم جامعه فکر میکنند اختلال بیشفعالی به مرور زمان و به خودی خود بهبود مییابد، نسبت به درمان آن اقدامی انجام نمیدهند. حتماً برای شما هم تاکنون سؤال پیش آمده که اختلال بیشفعالی/نقص توجه چطور ایجاد میشود؟ به طور قطع عوامل ژنتیکی نقش بسیار مهمی دارند.
برای درک بهتر دنیای یک فرد بیشفعال تصور کنید که در حال خواندن یک روزنامه در قطاری شلوغ هستید. قطاری پر از همهمه که موسیقی تندی هم در حال پخش است. از سوی دیگر قطاربان هم مدام در بلندگو ایستگاههای بعد را اطلاعرسانی میکند. حالا تصور کنید در حال خواندن همان روزنامه در محیطی آرام و بدون سر و صدا هستید. بدیهی است که حفظ تمرکز در شرایط اول خیلی سختتر از شرایط دوم است. این دقیقاً همان ذهن فرد بیشفعال است. متأسفانه آنها حتی اگر در محیط ساکتی هم قرار بگیرند، غرق در محرکهای محیطی میشوند و فکر کردن برایشان دشوار است. به بیان دقیقتر مغزشان توانایی فیلتر کردن محرکهای نامربوط و مزاحم را ندارد.
در حالی که در جوامع علمی چندان به علل نوروفیزیولوژیکی این اختلال توجهی نمیشود، اما نمیتوان نقش انتقالدهندههای دوپامین و نوراپینفرین را نادیده گرفت. محققان معتقدند اشخاص بیشفعال دارای سطوح کمتری از این انتقالدهندههای عصبی هستند. این دو انتقالدهنده در مغز وظیفه حفظ توجه و تمرکز را بر عهده دارند.


دوپامین به طور معمول زمانی که خوشحالیم و یا مورد تشویق قرار میگیریم در مغزمان تولید میشود. در مقابل مغز افراد دارای اختلال بیشفعالی/نقص توجه نیاز دارد که فعالیتهای هیجانآورتری انجام شود تا بتواند این ماده را تولید کند. این مسأله به طور مفصل در مقالهای که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد مورد بحث قرار گرفته بود. بر اساس آن، اشخاص دارای این اختلال دارای نوعی نقص ژنتیکی در گیرندههای دوپامینی مغز هستند که پاسخدهی به دوپامین را برایشان با مشکل روبهرو میسازد. در نتیجه احساس لذت و حفظ توجه به گونهای دیگر برایشان معنا میشود.
از طرفی دیگر مبتلایان به اختلال بیشفعالی/نقص توجه دچار کمبود انقالدهنده عصبی نوراپینفرین هستند. هنگامی یک نفر احساس خطر میکند سیلی از نوراپینفرین به منظور افزایش هوشیاری در بدنش تولید میشود. در نتیجه بدن برای فرار یا جنگیدن با عامل خطر آماده میشود.
دوپامین و نوراپینفرین به طور مجزا بر چهار قسمت مغز تأثیر میگذارند:
- قشر جلوی پیشانی که وظیفه برنامهریزی و سازماندهی محرکهای درونی و محیطی را بر عهده دارد؛
- سیستم لیمبیک که احساساتمان را تنظیم میکند؛
- عقدههای قاعدهای که در ارتباط بین بخشهای مختلف مغز نقش اساسی دارند؛
- سیستم فعالساز شبکهای که میشود آن را دروازهای برای آگاهی و هوشیاری معرفی کرد. این منطقه از مغز به ما میگوید که دقیقاً روی چه چیزی باید تمرکز کنیم؛ صدای خواننده یا همهمههای مزاحم؟
با این حال روانشناسها خیلی بر نقش این انتقال دهندههای عصبی تأکید نمیکنند و رویکردهای دیگر را در اولویت قرار میدهند. مطالعهای جالب از سوی گروهی از محققان دانشگاه کمبریج بریتانیا نشان داد که اختلال بیشفعالی/نقص توجه ممکن است بر اثر نواقص ساختاری در قشر خاکستری مغز اتفاق افتد. همچنین آنها متوجه شدند با افزایش دوپامین در مغز این افراد میتوانند نشانههای بیش فعالی را بهبود بخشند. این یافته بسیار مهم بود چرا که مشخص کرد بیشفعالها نقصی در گیرندههای دوپامینی که پیش از این ذکر شد ندارند. صرف نظر از تمام این موارد، نباید بیشفعالی را یک ویژگی مثبت در کودکان به شمار آورد، بلکه باید همانند هر بیماری دیگری به دنبال درمانش بود.
عده زیادی هستند که نمیدانند بیشفعالی بزرگسالی هم وجود دارد. برای بیشفعالی بزرگسالی هم همچنان مشکل عدم توازن دوپامین و نوراپی نفرین ادامه دارد. با این حال اندکی بین نشانههای دوران کودکی و بزرگسالی تفاوت وجود دارد. در حالی که کودکان بیشفعال به راحتی پریشان و در خانه و مدرسه با مشکل روبهرو میشوند، در بزرگسالی کمتر با اینگونه نشانهها سر و کار داریم. اما با این وجود نشانههای بزرگسالی هم میتوانند به همان اندازه رنجآور شوند.
نشانه اختلال بیش فعالی در کودک چیست؟
اختلال بیشفعالی/نقص توجهی که از کودکی باقی میماند کمتر شبیه شیطنتها و بازیگوشیهای کودکی است و بیشتر دارای نشانههای بیقراری، رفتارهای عجولانه و بدون فکر، عدم توانایی در برنامهریزی و هدفگذاری و همچنین نقص در مدیریت زمان، امور مالی و حتی کنترل هیجانات است. این علائم میتواند انجام فعالیتهای روزمره را با مشکل مواجه کند و تأثیر منفی بر روابط صمیمی با همکاران، دوستان و عزیزان بگذارد.
در موارد شدیدتر شخص بیشفعال احساس خستگی و خمودگی در روابطش میکند و به مرور از جمعهای دوستانه کنار میرود. در پس آن مشکلات مالی و شغلی پیش میآیند که زندگی را بیش از پیش سخت میکنند. افزایش این عوامل استرسزا درنهایت راه را برای اختلالات خلقی و اضطرابی نظیر افسردگی باز میکند. به همین دلیل اگر شما هم احساس میکنید که توانایی توجه و حفظ تمرکز به صورت طولانیمدت را ندارید، حتما نسبت به وجود این اختلال در خودتان حساس شوید؛ به خصوص اگر که در کودکی تشخیص اختلال بیشفعالی/نقص توجه دریافت کردهاید.


آیا اختلال بیش فعالی ارثی است؟
محققان در یک پژوهش علمی متوجه شدند که اگر یک عضو خانواده دارای این اختلال باشد، ۲۵ تا ۳۵ درصد احتمال دارد تا عضو دیگری از خانواده هم به آن دچار باشد. همچنین آنها میگویند تقریباً نیمی از والدینی که خود بیشفعال بودهاند، حداقل یک کودک بیشفعال به دنیا میآورند.
این تیم تحقیقاتی به عناصری فراتر از عوامل ژنتیکی هم اشاره کردهاند؛ از جمله بارداری مادر مبتلا به سرطان، نرسیدن اکسیژن کافی به نوزاد در حین زایمان و مصرف سیگار توسط مادر در زمان حاملگی. همچنین آسیبهای مغزی دیگری هم میتوانند به عنوان عوامل خطرآفرین در بروز بیشفعالی نقش ایفا کنند.
در نهایت و شاید از همه بحث برانگیزتر، تأثیر رژیم غذایی بر شیوع اختلال بیشفعالی/نقص توجه در کشورهای توسعه یافته است؛ به خصوص در جوامعی که محصولات قندی فرآوری شده محبوبیت زیادی دارند. با این تفاسیر پیشنهاد می شود تا حد امکان از مصرف غذاهای فرآوری شده مثل کنسروها و فستفودها پرهیز کنید. البته که در این حیطه نیازمند تحقیقات بیشتری هستیم.
راه درمان اختلال بیش فعالی چیست؟
البته باید توجه کرد که هر اشکالی در توجه به معنای اختلال بیشفعالی/نقص توجه نیست. خوشبختانه این مسأله به آسانی توسط تکنولوژیهای نوین ما در کلینیک آتیه درخشان ذهن قابل تشخیص هستند. پژوهشهای بسیاری بر نقش تشخیصی qEEG برای این اختلال تأکید دارند. در همین زمینه دکتر آندراس مولر در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی، تحقیقات خود را به منظور تدوین یک روش تشخیصی جدید آغاز کرد. این روش نوین بر پایه سنجش امواج مغزی فرد بیمار استوار است. او در ادامه ارزیابیهای خود را پیرامون سنجش نشانگرهای مغزی این اختلال متمرکز کرد. در یک تحقیق بین المللی با همکاری دانشگاه هاروارد، او و همکارانش در طول چهار سال توانستند امواج مغزی بیش از ۵۰۰ فرد مبتلا به اختلال بیشفعالی/نقص توجه را ثبت و با نمونههای مغز سالم در جمعیت بهنجار مقایسه کنند. یافتههای آن مطالعه درمانگران را قادر میسازد تا انواع مختلف این اختلال که نیاز به درمانهای جداگانه دارند را دقیقتر تشخیص دهند. همچنین او میگوید که ریتالین تنها میتواند نشانههای ۶۰ درصد از انواع فرعی این اختلال را بهبود بخشد و ۴۰ درصد موارد دیگر نیاز به سایر درمانها دارند.
با وجود این ضروری است که از خودتشخیصی بپرهیزید و کار را به متخصصان بسپارید. کم نیستند افرادی که خودشان مشکل را تشخیص میدهند و به مصرف خودسرانه داروهای بیشفعالی کودکان روی میآورند. اتفاقی که به طور حتم خطرات جبرانناپذیری را به همراه دارد و ممکن است حتی علائم ثانویه را موجب شود. هرچند که مصرف خودسرانه دارو در کشور ما امری معمول تلقی میشود اما از دانشجویان و افراد تحصیلکرده انتظار میرود نسبت به این امر غلط در جامعه احساس مسئولیت کنند.